جدول جو
جدول جو

معنی چس بکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

چس بکاردن
چسبیدن، عمل ناقص تفنگ به هنگام شلیک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حالتی از صدای خالی شدن ناقص تفنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
پس آوردن، بازگرداندن چیزی به جای خود
فرهنگ گویش مازندرانی
شوکه شدن، تکان ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
اصابت کردن، برخورد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
عادت کردن، قلق کسی را به دست آوردن، آماده کردن، راضی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ناگهان، برخورد ناگهانی و غیرمترقبه، به صورت ناخواسته
فرهنگ گویش مازندرانی
چس هکاردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دست خوردن، مورد تصرف قرار گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
فین کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شل کردن، از شتاب چیزی کم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
لاغر شدن، کم توان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای فرو ریختن چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
به هدف خوردن، اصابت کردن تصادم، مماس بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
قهر کردن، رمیدن ۲بی اجاره وارد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی